قرآن، کتاب آسمانی مسلمانان، کتابی است جاودانی و جهان شمول که همه مطالبی را که به تناسب در ابعاد گوناگون مطرح نموده، در راستای هدایت بشر و تعلیم و تربیت او بیان نموده است و هر یک از مباحث علمی و کیهانشناسی و اخترشناسی نیز از این اصل مستثنا نیست. نوشتار حاضر در صدد تبیین همین هدف نگاشته شده است. در این نوشتار، ابتدا مفهوم نظم و وجود آن در سراسر هستی مطرح شده، آنگاه جلوههای الهی در کرات آسمانی، برهان نظم در اجرام آسمانی از نگاه علامه طباطبایی، رتق و فتق آسمانها، توسعه آسمان، جایگاه انسان در کیهان مطرح شده و در پایان، اهداف قرآن از طرح مباحث کیهانشناسی مورد اشاره قرار گرفته است.
قرآن، برهان نظم، نظام کیهانی، کرات آسمانی، انسان.
همانگونه که مشاهده هر یک از مخلوقات ما را متوجه سازنده آن میکند، دقت و نظامی که در هر یک از آنها به چشم میخورد، ما را متوجه یگانگی او نیز مینماید؛ همان نظم شگفتی که هم در فرد فرد مخلوقات دیده میشود و هم در مجموع آنها؛ مثلاً چشم خود نظامی دارد و نسبت به سایر اعضاء نیز نظامی دارد. کرات آسمانی هر کدام به تنهایی دارای نظامی است و نسبت به سایر کرات نیز نظامی دارد. خداوند حکیم در آیه 164 بقره برخی از پدیدههای آفرینش را نام میبرد تا یکتایی خود و توجه آدمیان را به عظمت پروردگار بیان نماید؛ «إِنَّ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلاَفِ اللَّيلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِى فِي الْبَحْرِ بِمَا يَنْفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنْزَلَ اللّهُ مِنَ السَّماءِ مِن مَاءٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِن كُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّماءِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ»؛ «قطعاً در آفرينش آسمانها و زمين و پى در پى آمدن شب و روز و كشتىهايى كه در دريا رواناند، با آنچه به مردم سود مىرساند و آبى كه خدا از آسمان فرو فرستاده و با آن، زمين را پس از مردنش زنده نموده و از هرگونه جنبدهاى در آن پراكنده كرده و (همچنين در) دگرگونى بادها و ابرهايى كه ميان آسمان و زمين مسخّر است، نشانههايى هست براى گروهى كه خردورزى مىكنند».
نظم و هماهنگی در همه جا یکی از دلیلهای یکتایی پروردگار است؛ به سخن دیگر، هماهنگی و نظام شگفتانگیزی که در هر موجود از جمله اجرام آسمانی به چشم میخورد، ما را به یگانگی مبدأ آفرینش راهنمایی میکند.
آفرینش آسمان پرشکوه، این همه کرات عالم بالا، میلیونها آفتاب درخشان و ستارگان زیبا و دلانگیز که در یک شب تاریک و پرستاره با چشمک زدنهای پر معنی با ما سخن میگویند، و هزاران عالم بزرگ دیگر که با چشم دیده نمیشوند و به مراتب از آنچه با چشم میبینیم بیشتر و برتر و بالاتر است، با آن نظام دقیق و عجیب خود که سراسر آنها را همچون حلقههای یک زنجیر به هم پیوسته است و همچنین آفرینش زمین با انواع مظاهر حیات و زندگی نباتی و حیوانی، همه و همه جلوههای ذات پاک او و آیینۀ درخشان قدرت، علم و یگانگی او هستند. تنها در کهکشانی که منظومه شمسی ما، جزیی از آن است و یکی از هزاران کهکشان عالم بالا به شمار میرود، صدها میلیون خورشید و ستارۀ درخشان هست که در میان آنها طبق محاسبات دانشمندان، میلیونها سیاره مسکون با میلیاردها موجود زنده وجود دارد (مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، 1/ 410).
همچنین دانههای حیاتبخش باران و قطرات پر برکت این آب تصفیه شده و پاک طبیعی که به هر جا بریزد، زندگی و حیات، حرکت و برکت، آبادی و نعمت، همراه خود میآورد و آن همه موجودات زنده و جنبندگانی که از این مایع بیجان جان میگیرند، همه پیامآور قدرت و عظمت او هستند.
علامه طباطبایی; در زمینه برهان نظم در اجرام آسمانی مینویسد:
«برهان دیگر را از راه نظامی که در عالم است، اقامه میکنیم و آن عبارت است از اینکه اجرام جوی از لحاظ بزرگی و کوچکی و دوری و نزدیکی گوناگونند. کوچکترین ذرهای که با دقت و تحقیق علمی یافت شده ، چیزی حدود Cm3 24ـ10×3/3 است و بزرگترین جرمی که تاکنون مشاهده شده، قطری معادل 9000 میل دارد که میلیونها برابر حجم زمین است و فاصله نزدیک بین دو جرم آسمانی چیزی حدود سه میلیون سال نوری تخمین زده شده است. سال نوری تقریباً معادل 365×24×60×60×300.000 کیلومتر است. حال به این ارقام بنگر که انسان عاقل را وحشت زده کرده و فکر را مبهوت میگذارد. قضاوت کن در عجیب و غریب بودن این پدیدهها و خلقت آنها که بعضی در بعضی دیگر اثر گذاشته و برخی از برخی دیگر اثر میپذیرند. هر ذره از عالم در هر کجا که بوده باشد، با تغییر در سیستم حرکتی و موقعیتیاش سایر از اجزای عالم متأثر میگردند ... پس با همه این تحولات و دگرگونیها که در عالم ریز و درشت کیهان به وقوع میپیوندند، انسان در هر موقعیتی از موقعیتها که باشد، همه تحولات و تغییرات عجیب و غریب دنیا را مشاهده خواهد کرد و در این مشاهده که از بزرگترین اجرام آسمانی تا کوچکترین ذرات ریز مولکولی و ریز اتمی را به نظاره مینشیند، کوچکترین فرقی بین فرآیندهای حیاتی اشیای عالم نمیبیند همه ذرات عالم در یک فرآیند پیچیده ولی هماهنگ و یکدست به سوی هدفی عالی در حرکتند. این یکنواختی و اتصال در روند حیاتی و تکاملی، بیانگر نظامی حکیمانه است که تحت تدبیر سازندهای مهربان، کارگردانیِ پروردگاری یکتا و حکیم در تب و تابند» (طباطبایی، المیزان، ج 2 (تفسیر آیه 164 سوره بقره).
خداوند حکیم در این باره میفرماید: «أَوَ لَمْ يَرَالَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقاً فَفَتَقْنَاهُمَا» (انبیاء/ 30). در این آیه تصریح شده که آسمانها و زمین به هم پیوسته بودهاند و سپس از هم گسسته شدهاند.
مفسران در این پیوسته بودن و گسسته شدن زمین و آسمانها اختلاف نظر دارند. بیشتر بر این نظر که مقصود از به هم پیوستگی و گسسته شدن، همان گشوده شدن درهای آسمان و ریزش باران است؛ «فَفَتَحْنَا أَبْوَابَ السَّماءِ بِمَاءٍ مُنْهَمِرٍ» (قمر/11)؛ «و درهاى آسمان را با آبى ريزان گشوديم». نیز بر این نظرند که منظور شکافتن زمین و روییدن گیاه است؛ چنانچه میفرماید؛ «ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَقّاً فَأَنبَتْنَا فِيهَا حَبّاً» (عبس/27ـ26)؛ «سپس زمين را كاملاً شكافتيم و در آن دانه (ها) رويانديم».
مرحوم طبرسی مینویسد: «و این معنا از دو امام (امام باقر(ع) و امام صادق(ع)) روایت شده است» (طبرسی، مجمع البیان، 7/ 45).
تفسیر دیگر این است که آسمانها و زمین ابتدا به هم پیوسته بودند، سپس از هم جدا گشته، به این صورت در آمدهاند. چنانچه در سوره فصلت میخوانیم؛ «ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّماءِ وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ» (فصلت/ 11ـ12)؛ «و در آن (زمين، كوههاى) استوار از فرازش قرارداد و در آن بركت نهاد و خوراكىهايش را در آن معيّن كرد، درحالى كه براى درخواست كنندگان يكسان است. (و اينكارها) در چهار روز (و دوره) بود * سپس به آفرينش آسمان پرداخت».
مطلب مذکور در آیۀ فوق مبیّن یک حقیقت علمی است که دانش روز، کم و بیش به آن پی برده است که منشأ جهان مادی به صورت یک توده گازی بوده است (معرفت، التمهید، 6/ 139ـ129).
بیش از صد و پنجاه آیه قرآن درباره کیهانشناسی و ترغیب انسانها به تفکر، تعقل و تدبر در آفرینش آسمانها و زمین است. این کتاب آسمانی در بسیاری از آیات از پدیدههای نجومی نام برده و در برخی موارد به بحث پیرامون آن پرداخته است که این مطالب مقدمه خداشناسی و رهنمودی در کشف قوانین و رموز اشیاء و شگفتیهای عالم هستی است (مسترحمی، قرآن و نجوم، دو فصلنامه قرآن و علم، شماره 2، ص 92).
به نظر برخی مفسران، قرآن در سوره ذاریات به این نکته علمی اشاره کرده و از توسعه آسمانها سخن گفته است؛ «وَالسَّماءَ بَنَيْنَاهَا بِأَيْدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ» (ذاریات/ 47)؛ «و آسمان را با قدرت، بنايش كرديم و قطعاً ما گسترشدهنده هستيم».
از ابن عباس در تفسیر آیه نقل شده است؛ «ما قدرت داریم که پدیدهای بزرگتر از آسمانها را نیز بیافرینیم» (طبرسی، مجمع البیان، 9/ 267). به نظر برخی خداوند در این آیه عظمت آفرینش آسمانها را بیان میکند؛ یعنی آسمان آنقدر بزرگ است که زمین و فضای اطراف آن در برابرش چون حلقهای در کویر است (فخر رازی، تفسیر الکبیر، 28/ 227). دکتر رضایی اصفهانی ظاهر این آیه را هماهنگ با نظریه گسترش جهان میدانند، ولی از آنجا که این نظریه هنوز به طور قطعی به اثبات نرسیده است، نسبت دادن قطعی این نظریه را به قرآن درست نمیدانند و مینویسند: «اگر این نظریه روزی به طور قطع به اثبات برسد، میتوان از این آیه اعجاز علمی قرآن را نتیجه گرفت» (رضایی اصفهانی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، 1/ 148).
انسانِ امروز بهسان بشر سحر خیز در صبح دم باستان، جایگاهی متعالی دارد و بسا جایگاه امروزی وی از موقعیت دیروز، متعالیتر و مهمتر است. او در این جایگاه میتواند هم به عالم بینهایت (بسیار کوچکترها) و عالم اتمی (حتی زیر اتمی) توجه کرده، نظر افکند و هم عالم بسیار بزرگترها را به نظاره بنشیند. این مطلب مورد تأیید و تأکید بسیاری از فیزیکدانان، مهندسان ژنتیک، اخترشناسان و کیهانپژوهان قرار گرفته است و کتابهای فراوانی در این زمینه نوشتهاند (برای اطلاع بیشتر، ر. ک: روزاپتر، بازی با بینهایت، ترجمه پرویز شهریاری).
حال انسانی که در مرکز دو بینهایت قرار گرفته است، در هندسه پیچیدۀ کیهان و بلکه فراتر از آن، در هندسه هستی، و خلقت از چه جایگاهی برخوردار است؟ تصور جایگاه این موجود اسرارآمیز و ناشناخته با اندکی تأمل و تفکر درباره یک رابطه عددی و ریاضی ساده ولی مهم تا حدودی روشن میشود.
تساوی«109×4/3=109×9/5» را در نظر بگیرید که از لحاظ مرتبه بزرگی ، دارای ارزشی مقبول و جالب توجه است. این رابطه عددی حاصل نسبتی از «اتم و انسان» و «انسان و خورشید» است که انسان در آن به عنوان «واسطه هندسی» (یا میانگین هندسی) بین اتم و خورشید است و به صورت ذیل تعریف میشود؛
«خورشید / انسان = انسان / اتم»
با توجه به جرم هر یک از انسان، خورشید و اتم و جایگذاری آنها در نسبت مذکور، معادله و تساوی عددی مزبور به دست میآید. جرم این دسته به ترتیب عبارت است از:
جرم یک انسان معمولی (حدوداً 150 پوندی) = g 104×8/6
جرم خورشید = g 1033×2
جرم اتم هیدروژن = g 24-10×7/1
با توجه به این مقادیر فرمول مربوط به آن چنین ارایه میشود:
باید نسبت به رتبه اعداد به دست آمده توجه بیشتری داشته باشیم ؛ چرا که این رتبه در بزرگی میلیارد است و رقم قابل ملاحظهای بین مرتبه سه و چهار از میلیارد وجود ندارد ؛ زیرا با ارقام بسیار بزرگ ، فقط رتبه ارقام مهم است، نه مرتبه عددی آنها و ما در اینجا با ارقام بسیار بزرگ سرو کار داریم (لیوزیپین، کاربردهای بینهایت، ترجمه منوچهر میثاقیان).
یکی از ریاضیدانان خوش ذوق با طرح این رابطه چنین مینویسد:
«پانصد سال قبل در روزهای انقلاب علمیای که دنیا را تکان میداد، انسان در مرکز عالم و زمینش ثابت بود. خورشید، ماه و ستارگان حول او در گردش بودند. او ساکن اصلی زمین و آفریده یکتا بود و حداقل، در ذهن غربیها رابطهای یکتا با آفریدگار خود داشت. انسان، انسان بیچاره در مرکز عالم قرار داشت. کشفیات پنج قرن گذشته دانشمندان را به تجدید نظر کردن در موقعیت انسان در جهان هدایت کرد. انسان ساکن سیاره کوچکی است که حول خورشیدی میگردد که با اندازهای متوسط در کهکشانی بین میلیونها کهکشان دیگر قرار دارد. از نظر زیستن، آخرین فرآورده یک فرآیند طولانی تکامل است و به گونهای تنگاتنگ با شکلهای دیگر زندگی در ارتباط است ... . او و زمین بیچارهاش احتمالاً آفریده یکتا نیستند. ستارهشناسان برآورد کردهاند که احتمالاً بیلیونها اجسام آسمانی وجود دارد که قادر به حفظ حیاتند. این تصویر که تا سال 1960 است؛ تصویری است که ایده در مرکز عالم بودن انسان را باطل میکند. با وجود این، دانشمندان معادلهای را که هم اینک مورد تحقیق قرار گرفت، فراهم کردهاند. وی در نیمه راه بین ستارگان و اتمها [و به عبارتی صحیحتر، در وسط دو عالم بینهایت]، موقعیتی مساعد اشغال کرده است. او میتواند به هر دو سو بنگرد، بزرگ و کوچک را مطالعه کند، و با تحلیلی بلند پروازانه ، نظریههایی ریاضی آفریده است که از هر دو سو به ورای حدّ دید میروند» (فیلیپ ج. دیویس، دانستنیهای اعداد بزرگ، 152).
این ریاضیدان با توجه به این رابطه، نتیجهای معنوی و واقعبینانه از حقایق یافته شده از جهان گرفته تا موقعیت انسان بیچاره را در مرکزیت قرار گرفتن برای عالم تثبیت کند. ولی از سوی دیگر، کوچکترین توجهی به اوج عظمت دو حد ورای دید و ضعف و کمترین بودن انسان در برابر آن دو عالم نداشته است . همین رابطه و اعداد و ارقامی نظیر نتیجه حاصل از معادله مذکور، انسان عاقل را به حقایقی فراتر از این حقیقت رهنمون میگردد؛ حقایقی همچون وحدت عالم (انسجام و نظم کیهان) و دقت و ظرافت خلقت، و از این رهگذر نیز به خالقی بینهایت حکیم رهنمون میگردد که چنین نظامی را بر پا ساخته و انسان ضعیفی را در مقام دستگاه مقیاس و سنجش تعبیه کرده است.
با تأمل در آیات مختلف میتوان به این نکته مهم پی برد که قرآن کتاب هدایت است و هدف اصلی از فرو فرستادن آن، رهنمونی انسان به سوی کمال است. خداوند حکیم برای نشان دادن راه کمال و صراط مستقیم به انسانها از روشهای گوناگون استفاده نموده و هر آنچه ممکن است در این راه به او کمک کند، به صورتهای گوناگون بیان کرده است. گاهی به صورت قصه و داستان، گاهی با استدلال عقلی، گاهی با برانگیختن فطرت و وجدان و گاهی نیز با طرح مسألهای علمی. در طرح مسائل علمی نیز اهداف خاصی را در نظر گرفته است:
«إِنَّ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلاَفِ اللَّيلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِى فِي الْبَحْرِ بِمَا يَنْفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنْزَلَ اللّهُ مِنَ السَّماءِ مِن مَاءٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِن كُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّماءِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ» (بقره/164)؛ «قطعاً در آفرينش آسمانها و زمين و پى در پى آمدن شب و روز و كشتىهايى كه در دريا رواناند، با آنچه به مردم سود مىرساند و آبى كه خدا از آسمان فرو فرستاده و با آن، زمين را پس از مردنش زنده نموده و از هرگونه جنبدهاى در آن پراكنده كرده و (همچنين در) دگرگونى بادها و ابرهايى كه ميان آسمان و زمين مسخّر است، نشانههايى هست، براى گروهى كه خردورزى مىكنند».
«أَمَّنْ خَلَقَ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنزَلَ لَكُم مِنَ السَّماءِ مَاءً فَأَنبَتْنَا بِهِ حَدَائِقَ ذَاتَ بَهْجَةٍ مَا كَانَ لَكُمْ أَن تُنبِتُوا شَجَرَهَا أَءِلهٌ مَّعَ اللَّهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ يَعْدِلُونَ» (نمل/ 61ـ60)؛ «بلكه
آيا (معبودان شما بهترند يا) كسى كه آسمانها و زمين را آفريد؟! و براى شما از آسمان آبى فرو فرستاد و به وسيلهى آن، باغهايى زيبا و سرورانگيز رويانديم؛ براى شما (قدرتى) نبود كه درخت[هاى] آن را برويانيد. آيا معبودى با خداست؟! (نه،) بلكه آنان
گروهى منحرفاند».
«تَبَارَكَ الَّذِي جَعَلَ فِي السَّماءِ بُرُوجاً وَجَعَلَ فِيها سِرَاجاً وَقَمَراً مُنِيراً» (فرقان/ 61)؛ «خجسته (و پايدار) است آن (خدايى) كه در آسمان برجهايى قرار داد و در آن، چراغ (= خورشيد) و ماهى روشنىبخش قرار داد».
«الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَماوَاتٍ طِبَاقاً مَا تَرَى فِي خَلْقِ الرَّحْمنِ مِن تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَى مِن فُطُورٍ» (ملک/ 3)؛ «(همان) كسى كه هفت آسمان را طبقهبندى شده آفريد. هيچ تفاوتى (تناقضگونه) در آفرينش (خداى) گستردهمهر نمىبينى. پس ديده را برگردان؛ آيا هيچ شكافى مىبينى؟!».
«أَوَ لَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضَ وَلَمْ يَعْيَ بِخَلْقِهِنَّ بِقَادِرٍ عَلَى أَن يُحْيِيَ الْمَوْتَى بَلَى إِنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ» (احقاف/ 33)؛ «و آيا اطلاع نيافتهاند كه خدايى كه آسمانها و زمين را آفريده و از آفرينش آنها درمانده نشده است، بر زنده كردن مردگان تواناست؟! آرى؛ [چرا] كه او بر هر چيزى تواناست».
(مسترحمی، قرآن و کیهانشناسی، ص 46ـ42).
به سخن دیگر، خداوند حکیم همه مخلوقات را به خاطر انسان آفرید و او را خلیفه خود در زمین قرار داد و همه گونه نعمت و موهبت در زمین و آسمان برایش فراهم آورد تا آنکه او به معرفت حق نایل آید و از طریق اطاعت و بندگی حق به کمال واقعی برسد؛ بنابر این، طرح مباحث علمی و کیهانی در قرآن کریم جنبه آصالی ندارد، بلکه بیان آنها در راستای تعلیم و تربیت انسان است.
آیت الله معرفت; در این زمینه مینویسد: گاهی در تعابیر قرآن به برخی از اسرار طبیعت اشارت رفته است. این اشارت حالت «تراوشی» دارد که از لابهلای سخن پروردگار سر زده است وگرنه مقصود ذاتی و هدف اصلی از سخن، بیان آن جهت نبوده است. لذا هیچ گاه در این گونه اشارات درنگ نشده و به طور کامل بیان نگردیده است، زیرا هدف اصلی قرآن، ارایه رهنمودهای هدایتی و تعلیم و تربیت دینی و معنوی است و تنها نکته سنجان هستند که به این رموز و اشاراتِ گذرا پی میبرند» (معرفت، علوم قرآنی، 306).
قرآن، کتاب هدایت و تعلیم و تربیت است. این کتاب آسمانی، گرچه علمی است، لیکن نمیتوان آن را کتاب علم نامید؛ یعنی در صدد بیان و آموختن دانشهای بشری نیست و طرح مباحث کیهانی و نجومی در قرآن نیز به منظور اهدافی همچون برهان نظم به منظور اثبات یگانگی و ربوبیت و عظمت خداوند میباشد تا بشر بتواند در پرتو آن به قرب الهی و کمال واقعی خود نایل آید.
1. رضایی اصفهانی، محمد علی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، قم، انتشارات پژوهشهای تفسیر و علوم قرآنی، 1386ش، چاپ دوم.
2. روزاپتر، بازی با بینهایت، ترجمه پرویز شهریاری، تهران، بیتا.
3. طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوی، قم، انتشارات اسلامی، چاپ چهارم، 1374ش.
4. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، بیجا، مؤسسه اعلمی، 1415ق.
5. فخر رازی، تفسیر الکبیر، بیروت، نشر دارالکتب العلمیة، 1411 ق.
6. فیلیپ ج. دیویس، دانستنیهای اعداد بزرگ، ترجمه علی عمیدی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، 1369ش.
7. مسترحمی، سید عیسی، قرآن و کیهانشناسی، قم، مؤسسه فرهنگی پژوهشهای قرآنی المهدی، 1387ش.
8. ــــــــــــــــــــ ، قرآن و نجوم، دوفصلنامه قرآن و علم، شماره 2.
9. معرفت، محمد هادی، التمهید فی علوم القرآن، قم، مؤسسه فرهنگی التمهید، 1396ق.
10. ـــــــــــــــــــ ، علوم قرآنی، قم، مؤسسه فرهنگی التمهید، 1383ش.
11. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیة، چاپ دوم، 1353.
12. لیوزیپین، کاربردهای بینهایت، ترجمه منوچهر میثاقیان، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، 1371ش.